سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خشم را با بردباری بازگرداندن نتیجه دانش است . [امام علی علیه السلام]

دامنه ومحدوده حجیت فعل معصوم (ع)

پس ازآنکه ضوابط حجیت فعل معصوم (ع) روشن شد وثابت گردید که فی الجمله فعل معصوم (ع) حجت است بحث دیگری که لازم است دراینجا مطرح شود این است که دامنه ومحدوده این حجیت تاکجاست؟ مثلا دلالت بروجوب دارد یا استحباب یا اباحه ؟ درپاسخ به این سؤال فقها واصولیین بحثهای مبسوطی را ارائه داده اندواقوالی را بیا ن نموده اند که دراینجا به چند قول اشاره مینمائیم .

1 _ تنها مفید اباحه است

گروهی ازفقها معتقدند که اگر چه فعل معصوم حجت است ولى برای اثبات وجوب یا استحباب ، اطلاق ندارد و مقید به شرایط زمان و مکان است، بر خلاف قول معصوم[1].یعنی آنچه ازمطلق فعل معصوم (ع) فهمیده میشود تنهاعدم مرجوحیت است ولی استحباب یاوجوب را  با قرائن ، میتوانیم استنباط نمائیم . بعضی میگویند درهمه افعال معصومین (ع) قرینه استحباب وجوددارد وآن آیه 21 سوره احزاب است که میفرماید: 

« لقد کان لکم فی رسول الله أسوة حسنة لمن کان یرجو الله و الیوم الآخر»

مفهوم آیه فوق این است که رسول خدا (ص) مطلقا برای شما اسوه است ؛ هرکاری که او انجام داد شما هم انجام بدهید.چون ائمه (ع) تالی تلو رسول خدا هستند ، افعال آنان نیز مطلقا برای ما حجت است .

مرحوم مظفر به اشکال فوق اینگونه پاسخ میدهدکه :

«أن الآیة نزلت فی واقعة الأحزاب فهی واردة مورد الحث على التأسی به فی الصبر على القتال و تحمل مصائب الجهاد فی سبیل الله فلا عموم لها بلزوم التأسی أو حسنه فی کل فعل حتى الأفعال العادیة[2]

جواب دیگر مربوط است به معنای تأسی، زیرادرتعریف تأسی چنین آمده است :

«أن تفعل مثل فعله صلى الله علیه و آله على وجهه من أجل فعله صلى الله علیه و آله[3]»

تأسّى به پیامبر آن است که همانند کار او را انجام دهیم با همان نیّتى که او انجام داده است پس اگر‌واجب باشد ما نیز به قصد واجب انجام دهیم و اگر مستحب یا مباح باشد ما نیز عملًا ملتزم به استحباب یا اباحه آن شویم، نه آن که هر عملى را که پیامبر انجام داده، بر ما واجب باشد، هر چند بر او واجب نباشد.

بنا براین معنا ، نمیتوان برای استحباب تقلید ازافعال معصوم (ع) به آیه فوق استدلال کرد.

همچنین گروهی میگویند درقرآن کریم آیاتی داریم که بر اطاعت ازرسول خدا ومعصومین (ع) امر میکنند مثل آیه « اطیعو ا الله واطیعوالرسول واولی الامر منکم[4] »این آیات قرینه است براینکه مقتضای فعل معصوم (ع) وجوب است .ولی حقیقت این است که استدلال فوق نمی تواند مدعای آنهارا ثابت نماید زیرا آیات فوق شامل مواردی میگردد که شرعی بودن آنها ثابت شده باشد ولی اگر فعلی مشکوک باشد که آیا جزو دین است یاخیر، نمی توان به آیه فوق استنادنمود.

صاحب قوانین دراین مورد اقوال وشقوق زیررا مطرح مینماید:

1 _ اگر قصد امام (ع) را ندانیم تنها ارجحیت را ازفعل امام  می فهمیم ونمی توانیم به وجوب یا استحباب حکم نمائیم  ، ایشان ضمن بیان فرضهای مختلف می نویسد :

« فإمّا أن لا نعلم وجهه و قصده به من الوجوب أو النّدب أو غیرهما أو نعلم وجهه و على الأوّل فإمّا أن نعلم أنّه قصد به التقرّب أم لا و على الأوّل فیتردّد فعله لنفسه بین الواجب و المندوب و على الثّانی فیتردّد فعله لنفسه بینهما و بین المباح و المکروه لو قلنا بصدوره عنهم علیهم السلام [5]

2 _ درصورتی که مقصود امام (ع) معین نباشد وندانیم که هدف ازفعل آن حضرت تعلیم است یا خیر ، به اصالة البرائة من الوجوب متمسک میشویم:

«فأمّا ما لم یعلم وجهه فهل یجب علینا متابعته مطلقا أو یستحبّ مطلقا أو یباح أو یجب التوقّف فیه أقوال أقواها القول الثّانی لنا أصالة البراءة من الوجوب و عدم دلیل قائم علیه کما ستعرف.»[6]

ایشان احتمال اباحه را دراین فرض مردود میداند ودرابطال آن ، دلایل زیررا بیان میکند:

«و احتمال الإباحة مقهور بأکثریة الراجح فی أفعالهم و لأن ذلک مقتضى الاحتیاط لاحتمال الوجوب بل و النّدب أیضا فیستحب و لأن ذلک مقتضى عمومات ما دلّ على حسن التأسی بعد نفی دلالتها على الوجوب »[7]

3 _ اگر فعل امام (ع) بدون سابقه باشد میتوان آن را قرینه ی بدانیم برای اینکه امام (ع) درمقام بیان است ، صاحب قوانین دراین مورد مینویسد:

« فإن کان مما استحدثه و لم یکن متلبّسا به قبل الفعل فالظاهر دخوله فی البیان و ما کان متلبّسا به قبله کالسّتر فی الصّلاة بل مثل الطّهارة لصلاة المیّت إذا کان فعلها فی حالة توضّأ قبلها للصّلاة الیومیّة فالظاهر عدم المدخلیة إلاّ أن یثبت بدلیل من خارج .»

شهید اول نیز درموردوجوب یا استحباب فعلی که ازامام (ع) صادر شده است ومیدانیم که با قصد قربت است ، مسئله را خلافی میداند و مثالهای زیررا ذکرمیکند:

«الموالاة فی الوضوء و التیمم، بل و فی الغسل، و فی الطواف و السعی، و خطبة الجمعة و صلاتها، و کذلک العید.» درتمام موارد فوق امام (ع) فعلی را باقصد قربت انجام میدند.

شهید اول درپایان میفرماید :

«و عندنا یراعى ذلک حسبما یأتی فی الأحکام.[8]»

 2_ تعارض قول وفعل معصوم (ع)

گاهی ممکن است افعالی که ازامام (ع) مشاهده میشود با ظاهر بعض اقوالی که ازآن حضرت رسیده است تعارض داشته باشد درصورتیکه فعل معصوم (ع) با قولش تعارض داشته باشد ، دومی ناسخ اول است ، هرکدام که اول قرارداشته باشد توسط دومی نسخ می گردد. شهید اول ضمن مثالی دراین مورد مینویسد :

«کما نقل عنه صلى اللّه علیه و آله أنه أمر بالقیام للجنازة و قام لها ثمَّ قعد  فالظاهر أن الثانی ناسخ للأول[9]



[1]   _ مبانی فقهی حکومت اسلامی ج8ص 368

[2]   _ اصول الفقه ج2 ص64

[3]   _ شرح المعالم ج2ص390

[4]   _ نساء 59

[5]   _ قوانین الاصول ج1ص491

 

[6]   _ قوانین الاصول ج1ص491

[7]   _ همان

[8]   - القواعد والفوائد ص214

[9]   _ همان


91/12/20::: 12:0 ص
نظر()